کاوه یغمایی - تب
![]() |
توی کوچه تو سرما یکی هر شب می سوزه تو خواب |
![]() |
توی کوچه تو سرما یکی هر شب می سوزه تو خواب |
![]() |
حرف من حرف خودم نيست صحبت سکوت سرده ...آدمهاي توي قابه حرف ترديد يک نسله ... ميون رفتن و موندن يکي بايد بگه آخر ... من و تو کجاي کاريم يکي بايد بگه آخر ...چرا رنگ ما پريده تو بگو اگه که حرفام...باس تو شنيدني نيست حرف آخر نميگم ... تا نگي خوابت پريده حرف ترديد يک نسله ...ميون رفتن و موندن يکي بايد بگه آخر ... من و تو کجاي کاريم يکي بايد بگه آخر ...چرا رنگ ما پريده
|
از این پرده های سکوت ، ازاین لحظه های خودم ، ازاین خونه خسته شدم -برگرد
ازاین فکر هر شب تو ، از این حس سرد خودم ، از این آینه خسته شدم -برگرد
چقدر پشت پنجره ها ، به هوای دیدن تو ، بشینم تمام شبو بیدار-برگرد
چقدر با خودم به دورغ ، بگم بر میگیردی یه روز ، بگم می رسم به شب دیدار-برگرد
تو این خونه از تب تو ، دارم می رسم به جنون ، هوا تو به من برسون -برگرد